عابدزاده: خوشحالی پدرم باعث شد دروازهبان موفقی شوم/ متخصص تغذیه جوکوویچ ایرانی است
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۷۳۱۵۳۹
دروازهبان تیم ملی ایران میگوید پدرش اولین الگوی او در زندگی بود و به خاطر خوشحالی او و خانواده مسیر موفقیت در دروازهبانی را در پیش گرفته است.
امیررضا عابدزاده، دروازهبان ملی پوش ماریتیمو پرتغال درباره محوبیت در میان هواداران استقلال و پرسپولیس گفت: شبکههای اجتماعی فضایی هستند که میتوانم داستان زندگ خودم را نشان دهم و باعث ایجاد انگیزه برای جوانان شوم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او در واکنش به اینکه پزشکان تیم ملی میگویند امیر عابدزاده یک بازیکن شوخ و در عین حال جدی است، خاطرنشان کرد: سعی میکنم بیرون از زمین فوتبال با همه راحت باشم اما در داخل تمرین بسیار جدی هستم. در عین حال در حین شام و ناهار درباره علایق و اعتقادات شخصی خودمان شوخی میکنیم و مسائل مختلف را به اشتراک میگذاریم.
این دروازهبان ملیپوش که در بازیهای اخیر تیم ملی ایران به عنوان سنگربان اصلی درون دروازه قرار گرفته است، درباره الگوی شخصی خود برای رسیدن به موفقیت تاکید کرد: وقتی به سختیهای موجود در مسیرم نگاه میکنم، متوجه میشوم که چه لذتی از این مسیر بردهام. شاید در ان مقطع گلایه میکردم که شرایط سخت بوده است اما همیشه از مسیر ورزشی خودم لذت میبرم. سعی میکنم از هر روز زندگی لذت ببرم و تجربیاتم را بیشتر کنم. الان نمیتوانم بگویم که بازیکن باید سختی بکشد. من به حدی عاشق کارم هستم که هر چقدر هم تلاش کنم، لذت میبرم. کسی من را زور نمیکند.
عابدزاده پدرش احمدرضا را الگوی خود دانست و گفت: ابهت و دیسیپلین پدرم یک الگوی واقعی برای من بوده است. او اولین الگوی من بوده است. یکی از دلایل محکم برای ادامه دادن در این مسیر و بهبود عملکرد، خوشحالی پدرم و خانواده بوده است. در این مسیر انسانهای مختلفی حضور داشتند و با کمک خداوند کسانی را در مسیرم دیدم که از تحربیاتشان استفاده کردم. سعی کردهام همیشه یاد بگیرم و مطالب جدیدی را یاد بگیرم. اطلاعات و الگو زیاد است اما چیزی که متناسب من باشد این است که از همه یاد میگیرم. همیشه یک الگو وجود ندارد و سعی کردهام از همه یاد بگیرم اما الگوی اصلی من پدرم بوده است.
وی در واکنش به اینکه مانند پدرش پنالتیگیر استو چقدر از خندههای پدرش در طول مسابقات به ارث برده است گفت: پدرم همیشه از ته قلب میخندد. هر موقع با او صحبت میکنم، لذت میبرم. سختکوشی پدرم برایم یک الگوی واقعی است. اگر خودم هم دروازهبانی او را به یاد نداشته باشم، از دیگران شنیدهام که چه دروازهبانی بوده است. اعتماد به نفس و مهارت او در دوران بازیگری را یاد گرفتهام. او الان هم به یک باره پنج ساعت تمرین میکند و معمولا روی نقاط ضعف و قوت خودم با او صحبت میکنم تا بهتر و باثباتتر شوم.
عابدزاده در پاسخ به این سوال که چه هدف و رویایی را در سر دارد اظهار کرد: دوست دارم در تیم بزرگی بازی کنم. همیشه میگفتم میخواهم در رئال مادرید باشم ولی الان بیشتر یاد میگیرم و سعی میکنم مراحلی تکاملی را طی کنم و هر چه بیشتر آگاه میشوم مهم مقصد نیست و باید مسیر بهتری را انتخاب کنم. در تمام لحظات و بازیها حس خوب و زیبا را دارم و برایم ارزشمند است. هدف اصلی من همین موضوع است و میخواهم سوت پایان بازی و پیروزی در مسابقه را تجربه کنم. میخواهم این احساس را هر روز تکرار کنم تا این موضوع من را به سمت یک باشگاه بزرگ هدایت کند. شک ندارم همانطور که خداوند من را هدایت کرده و به این مسیر رسانده، او در بهترین زمان من را هدایت خواهد کرد.
دروازهبان ماریتیمو پرتغال گفت: مسئله مهم این است که فوتبالیستهای جوانتر نباید تسلیم شوند. اگر در مسیری به بن بست خوردهاند، نباید کم بیاورند و باید راه دیگری را امتحان کنند. این مهم نیست که چه اتفاقی الان میافتد بلکه مهم این است که هدف چیست و چطور باید به آن رسید.
او درباره شرایط فعالیت در تیمهای اروپایی گفت: در اینجا راحتی وجود ندارد و نگاه ویژهای وجود ندارد. همه در یک سطح هستند و باید سختکوش باشی تا به هدف برسی.
عابدزاده درباره اهمیت زبان انگلیسی برای پیشرفت در فوتبال گفت: سال گذشته یک بازیکن ژاپنی داشتیم که خیلی توانمند بود اما نمیتوانست ارتباط بگیرد و در نتیجه نتوانست در یک خانواده مانند تیم فوتبال جا بیفتد. کسانی هم بودند که نگذاشتند این ضعف جلوی پیشرفت آنها را بگیرد. در نتیجه نمیتوان گفت یک امر ضروری است اما در مواقعی بازیکن میخواهد مستقیما با بازیکن صحبت کند که در این موارد زبان انگلیسی خیلی مهم است. زبان انگلیسی خیلی به من کمک کرده است. خود من هم یاد گرفتن زبان را دوست دارم. الان پرتغالی را هم یاد گرفتهام. باید مقداری تلاش کرد. همه چیز هدیه نمیشود و باید به سمت آن قدم بردارید.
او درباره لژیونرهای ایران در لیگ پرتغال اظهار کرد: خدا را شکر همه خوب کار میکنند. من و علی علیپور خوب عمل میکنیم. علیپور دو هفتهای غایب بود ولی در بازگشت به زمین خوب ظاهر شد و توانستیم فشار را بالا ببریم و گل بزنیم. شرایط من هم خوب است. مهدی طارمی عالی بوده و توانسته کار را در پورتو در دست بگیرد. معمولا شرایط در تیم جدید سخت است اما او الان میدرخشد. من با شهریار مغانلو مستقیما صحبت نکردم اما سرمربی او در دو سال اول مربی من بودم. او با من تماس گرفت و درباره شهریار سوال کرد. از من پرسید که آیا درباره ارتباط گرفتن و صحبت کردن میتوانم کمک کنم که فکر میکنم خود شهریار در حال یادگیری است و در جامحذفی هم گل زده است. در سایر لیگهای خارجی هم بازیکنان ایرانی خوب تلاش میکنند.
این دروازهبان درباره وضعیت تیم ملی با حضور دراگان اسکوچیچ گفت: نتایج مشخص است. ما دو بازی انجام دادیم و نشاط و انرژی با اسکوچیچ وارد تیمملی شده است و همه در یک سطح هستند. بازیکن جدید و قدیمی در یک جایگاه هستند. همدلی همیشه کمک میکند. در تیم باشگاهی هم وقتی وضعیت خوب نیست و مربی عوض میشود، مربی جدید به دنبال تغییر روحیه است. اسکوچیچ این مورد را به نحو احسن انجام داد و انرژی جدیدی داده است. نتایج هم خوب بود و امیدوارم این روند ادامه داشته باشد تا در انتخابی جام جهانی در فروردین نتایج خوبی را بگیریم.
او درباره اهمیت زندگی حرفهای و نقش خواب، تغذیه و ورزش در موفقیت گفت: خواب، تغذیه و تمرین یک مثلث با اضلاع برابر است که اگر هر کدام کمتر باشد، نتیجه خوبی به دست نمیآید. باید خواب و تمرین به یک اندازه انجام شود. ممکن است در غیر این صورت آسیب زا هم باشد. همه مکملها باید تعادل داشته باشند. البته هر کسی باید خودش را بشناسد. شاید من به هشت ساعت خواب نیاز داشته باشم اما یک نفر با شش ساعت خواب هم سرحال و آماده است. شاید یک بازیکن نیاز به تمرین انفرادی هم داشته باشد. مهم است هر کسی خودش را بشناسد. برای من هشت ساعت خواب الزامی است. وقتی شش ساعت بخوابم، سعی میکنم به خودم فشار نیاورم و بعد از تمرین گروهی و استراحت دوباره، بعد از ظهر تمرین انفرادی انجام میدهم.
عابدزاده یادآور شد: من حدود هفت، هشت ماه گیاهخواهر شدم .جدای از احترام به حیوانات، برای پایین آوردن التهاب در بدنم، به این سمت رفتم. سعی میکنم موارد مختلف را برای بهبود عملکردم استفاده کنم. من با یک متخصص تغذیه آشنا شدم که متخصص تغذیه جوکوویچ است و یک فرد ایرانی است. فعلا این کار را پی گرفتهام تا ببینم چطور نتیجه میگیرم. در نهایت منظورم این است که خواب، تغذیه و تمرین باید به اندازه باشد.
دروازهبان تیم ملی ایران درباره بهترین دوست در اردوی تیم ملی گفت: سامان قدوس هم اتاقی من است. با او صمیمی هستیم. البته همه بازیکنان خوب و مانند برادر من هستند.
او درباره اینکه اهالی فوتبال دلتنگ احمدرضا عابدزاده هستند گفت: من هم دلتنگ پدرم هستم. خیلی وقت است که او را ندیدهام. امیدوارم در اردوی فروردین او را ببینم و با او یک قهوه بخورم./ ایسنا
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: دروازه بان سعی می کنم او درباره تیم ملی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۷۳۱۵۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرد
روزنامه اعتماد- بهاره شبانکارئیان- طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است...؛ و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است.
پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
پدرم میدانست
چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
او در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده، نیز میگوید: «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...